
ازدواج با خود,سولوگامی,sologamy
ازدواج با خود یا سولوگامی (sologamy) چیست؟
ازدواج با خود یا سولوگامی (sologamy) نوعی مراسم نمادین است که در آن شخص به داشتن یک رابطه معنادار، عمیق و عاشقانه نسبت به خود متعهد میشود. سولوگامی با ازدواجی که در میان عموم رایج است، هیچ تفاوتی ندارد. یعنی فرد یک جشن عروسی میگیرد، لباس عروس یا داماد پوشیده، مهمانها را دعوت میکند و سپس با خود ازدواج میکند.
در برخی از کشورها، امکان ثبت این ازدواج به صورت رسمی وجود دارد و برخی دیگر از کشورها، این شکل از ازدواج را به رسمیت نمیشناسند. ازدواج با خود، طرفداران و منتقدان زیادی دارد. افرادی که طرفدار این شکل از ازدواج هستند، معتقدند که سولوگامی فرصتی برای دوست داشتن، احترام گذاشتن و ارزش قائل بودن برای خود است.
اما منتقدان این شکل از ازدواج معتقد هستند که سولوگامی جلوه بارزی از خود شیفتگی و انزوا طلبی است. ازدواج با خود در میان زنان رایج تر است. متخصصان دلایل متفاوتی را برای این مساله بیان می کنند. از جمله: تحقیر شدن زنان در دوران کودکی، عدم توانایی در پیدا کردن همسر ایده آل، ترس از ازدواج و زندگی در کنار مردی دیگر!
دلایل ازدواج با خود
شاید یکی از دلایل شایع آن اینکه یک فرد مجرد هم میتواند شایستگیها و استقلال خود را داشته باشد. از آن پررنگتر و مهمتر بحث فشارهای فرهنگی بر مجردها بخصوص بانوان است. از نظر تاریخی، موفقیت یک ازدواج بستگی به تمایل زن برای زیر پا گذاشتن نفس خود برای خیر شوهر و فرزندانش داشت. امروزه وقتی زنی بدون شوهر عروسی میکند، پاسخی نیرومند به جامعهای است که به او میگوید به مردی نیاز دارد تا همیشه شاد زندگی کند. او از شرمساری، طرد شدن یا “رها شدن در قفسه” خودداری می کند. او زندگی را انتخاب می کند – او خودش را انتخاب می کند.
البته به همان ترتیبی که فمینیسم فقط برای زنان نیست، سولوگامی البته گزینهای برای سایر جنسیتها نیز هست. در جامعه ما، مردان اغلب به گونهای تربیت میشوند که کمتر میتوانند آشکارا احساسات خود را نشان دهند و اغلب به دلیل ناتوانی در مواجهه با موقعیت خود دچار مشکل میشوند. نیاز زیادی به خودمراقبتی فردی و خودارزشمندی(عزت نفس) در همه جنسیت ها وجود دارد.
آیا سولوگامی نشانه خودشیفتگی است؟
درست است که خودشیفتهها به ظاهر هیچ کس را قبول ندارند به جز خودشان. اما در واقع افراد خود شیفته طبق نظریه روانکاوی فروید خودشان را دوست ندارند و احساس ناامنی، مشکل در همدلی و ناتوانی در حفظ روابط رضایت بخش دارند. البته که برخی افرادی که خودشیفته هستند ممکن است سولوگامی را انتخاب کنند.
اما ازدواج با خود هیچ ربطی به غرور یا ستایش طلبی ندارد. سولوگامی متعهد شدن به مسئولیت پذیری در قبال خوشبختی خود و در نتیجه، از نظر عاطفی بیشتر در دسترس برای پذیرش و درک دیگران است. ایجاد حس ارزشمندی، در مقابل ناامنی، به شما امکان می دهد ظرفیت بیشتری برای ارتباط انسانی داشته باشید.
پیامدهای ازدواج با خود چیست؟
اعضای یک جامعه زمانی از نظر جسمی و روحی سالم هستند که در چارچوب امن خانواده رشد کنند. ازدواج با خود، امکان تشکیل چنین سلولهای سالمی را از جامعه میگیرد. این شکل از ازدواج، زمینه ساز انزوای اجتماعی است. افراد در این شکل از ازدواج تلههای خودشیفتگی خود را تغذیه کرده و به واسطه دوری و عدم تعلق به خانواده، به مرور زمان به بحرانهای روحی مختلفی دچار میشوند.
از سوی دیگر، زندگی احساسی و جنسی افراد در ازدواج با خود، تحت الشعاع قرار میگیرد. رواج این شکل از ازدواج در جامعه، میتواند سبب بروز اختلالات شخصیتی و روحی فراوان در افراد شود.
لازم به ذکر است که این شکل از ازدواج، در فرهنگ بسیاری از کشورها تعریف نشده است. بدین ترتیب، افراد با انتخاب سولوگامی نه تنها خود را در معرض آسیبهای روحی و روانی از سوی جامعه قرار میدهند بلکه در عین حال، به فرهنگ جامعه نیز آسیب وارد میکنند.
چگونه با ازدواج با خود یا سولوگامی مقابله کنیم؟
برای اینکه یک فرد بتواند یک ازدواج متعارف و درست را تجربه کند، بهتر است که از نظر روحی و روانی مورد ارزیابی و مشاوره قرار بگیرد. افرادی که دچار انزواطلبی یا خودشیفتگی هستند باید درمان شوند.
به همین دلیل کمک گرفتن از روان درمانگر در زمان ازدواج بسیار ضروری است و تمامی افرادی که تصمیم به ازدواج از هر نوع آن دارند، باید قبل از اقدام با مشاور صحبت کنند تا یک زندگی آرام، شاد و سالم را تجربه کنند.
مشاور چه کمکی میتواند کند؟
تمایل به ازدواج با خود، طبیعی نیست. به بیان دیگر، سولوگامی یک اقدام روشنفکرانه یا پذیرفته شده از نظر علمی نیست و نباید در جامعه عادی سازی شود. فردی که تمایلی به پذیرش نقش همسری ندارد، عاشق نشده و یا فکر میکند که خودش را بیش از هر کس دیگری در دنیا دوست دارد، در واقع طرز فکری افراطی دارد.
سولوگامی برای فرد و جامعه مولد نیست و میتواند زمینه ساز مشکلات شخصیتی و روحی بسیاری در آینده شود. دلایل ازدواج با خود ممکن است، عدم پیدا کردن همسری ایده آل باشد؛ شاید ریشه این تصمیم در خاطرهای بد و یا باوری غلط پیرامون داشتن رابطه با فرد دیگری است.
در هر صورت، سولوگامی عادی نیست و باید پیش از هر گونه اقدامی، ریشه این تصمیم درک شود. درمان هر یک از موارد فوق یا تغییر زاویه دید به زندگی، میتواند به افراد در درک بهتر روابط انسانها و اهمیت ازدواج کمک کند. در صورتی که فکر میکنید ازدواج با خودتان، بهترین تصمیمی است که میتوانید بگیرید، بهتر است با مشاوران صحبت کنید.
برای بررسی و رفع این تمایل در افراد بهترین راه مراجعه به مشاوره و روان درمانی است.
_________________________________________________________
مقالات دیگر



