خودآگاهی چیست؟ راههای رسیدن به خودآگاهی
مقالات
خودآگاهی چیست؟ راههای رسیدن به خودآگاهی
1403/02/02 نویسنده : روان بوک

خودآگاهی چیست؟ راههای رسیدن به خودآگاهی

خودآگاهی چیست؟
خودآگاهی درک و دانشی‌ست که هر فرد از خودش دارد و همچنین یکی از عواملی که باعث می‌شود انسان زندگی خوب و موفقی داشته باشد، شناختن خود است. شناخت و داشتن درک بهتری از خصوصیات اخلاقی و رفتاری فرد از خود، باعث می‌شود شخص احساس خوبی به خودش داشته باشد و از هر آن چه که هست راضی و شاد باشد.
 این مهارت به فرد کمک می‌کند تا درک بهتری نسبت به خصوصیات، نیازها، خواسته‌ها، اهداف، نقاط ضعف و قوت، ارزش، هویت و احساسات خود داشته باشد. از سوی دیگر بسیاری از تعرضات درونی، ترس‌ها، اضطراب‌ها و افکار منفی ناشی از نداشتن خودآگاهی‌ست.
همانطور که گفتیم، درک و آگاهی هر فرد از خودش تعریف خود‌آگاهی‌ست. در واقع تصویری واضح و شفاف از ارزش‌ها، نگرش‌ها، نیازها، اهداف و اولویت‌هاست. بنابرین خودآگاهی اطلاع داشتن از حس‌های ورودی و عواطف خودمان است. این مفهوم بسیار نزدیک به مفهوم خودشناسی‌ست با این تفاوت که خودآگاهی به دانستن افکار و احساسات بر می‌گردد و خودشناسی به دانستن دلیل این افکار و احساسات اشاره دارد. مطالعات انجام شده ثابت می‌کند که ضعف در خودآگاهی با بسیاری از بیماری‌ها و آسیب‌های روانی اجتماعی همراه است.
از شایع‌ترین مشکلات روانی و اجتماعی که مرتبط با خودآگاهی‌ست می‌توان به افسردگی، احساس حقارت، اعتماد به نفس پایین و مشکلات ارتباطی اشاره کرد. از این رو کسب مهارت خودآگاهی برای پیشگیری از انواع مشکلات فوق بسیار مهم است. همچنین خودآگاهی یکی از مهارت‌های اساسی برای پرورش تاب‌آوری به حساب می‌آید.

انواع خود
در مبحث خودآگاهی، اطلاع داشتن از انواع خود یک آغاز درست در پیموندن مسیر خودآگاهی به حساب می آید. حال باهم به صورت خلاصه انواع خود را برسی میکنیم:
    خود فیزیکی:
    به تصوری که هر کس از ظاهر خود دارد گفته میشود. دراین حالت ممکن است فرد براثر عدم درک صحیح از تصویر واقعی بدن خود دچار اختلال “دیسمورفی” یا”بدن هراسی” شود. دراین حالت ممکن است فرد مرتب فکر کند ظاهرش بدشکل یا دچارعیب است. و همین عدم درک واقعیت فرد را به نوعی وسواس فکری دچارمیکند و اورا به سمت عمل های جراحی زیبایی و…میکشاند.
    خودجنسیتی:
    به برداشتی که فرد از تمایلات و هویت خود دارد میگویند. و اگر این برداشت منطبق با واقعیت نباشد فرد دائم فکرمیکند که بیولوژی او با جنسیتش سازگار نیست و دچار اختلال جنسیتی میشود.
    خوداجتماعی:
    این خود تصوری است که فرد از جایگاه و نقش خودش در جامعه دارد.
    خودآرمانی:
    همان خودی است که فرد خواهان رسیدن به آن است و همان تصویر مطلوبی است که علاقه دارد به آن تبدیل شود.
    خود معنوی:
    این خود مرتبط با باورهای معنوی فرد است. و تصویری که از اعتقادات و باورهایش دارد. و هرگونه خللی در این خود باعث تعارضات شدید درونی میشود به صورتی که فرد دائم با خودش سر ارزش هایش دچار درگیری و تعارض میشود.
    خود تاریک:
    این بخش دربرگیرنده اسرار درونی فرد است. دقیقا همان چیز هایی که ما دوست نداریم کسی درباره ما بداند و برای پنهان کردنش تلاش میکنیم.
    خود واقعی:
    خود واقعی، درونی ترین بخش وجود هر فرد است.

مزایای خودآگاهی
همانطور که تصور می کنید دستیابی به خودآگاهی فواید زیادی دارد:
    می تواند باعث فعال تر شدن، تسریع مقبولیت و ترغیب رشد مثبت شود.
    خودآگاهی به ما امکان می دهد مسائل را از دید دیگران ببینیم، خودکنترلی را تمرین کنیم ، در کار خود خلاقیت و کارآمدی بیشتری داشته و افتخار را در خود و کار خود و همچنین عزت نفس عمومی تجربه کنیم
    منجر به تصمیم گیری بهتر می شود.
    این امر می تواند باعث بهبود وضعیت شغلی، تقویت ارتباطات بهتری در محیط کار و افزایش اعتماد به نفس و رفاه شغلی شود.
مزایای ذکر شده دلیل کافی برای کار روی بهبود خودآگاهی است اما این لیست به هیچ وجه جامع نیست. خودآگاهی این پتانسیل را دارد که تقریباً هر تجربه ای را تقویت کند، زیرا این یک ابزار و عملی است که به وسیله ان می تواند در هر مکانی و در هر زمان از توانایی هایتان بهره ببرید ، واقع بینانه خود و اوضاعتان را ارزیابی کنید و به شما در انتخاب های مناسب نیز کمک می کند.

ویژگی افراد خودآگاه
افراد خوداگاه با طی کردن مراحلی که دربالا درباره آن صحبت کردیم به یک سری خصوصیات برتر دست می‌یابند که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
    مسئولیت زندگی خود را می‌پذیرن
    نقاط ضعف خود را می‌شناسند و می‌توانند در جهت اصلاح آنها تلاش کنند.
    احساس رضایت از تصمیمات و سبک زندگیشان دارند.
    انعطاف پذیری دارند و مطلق نگر نیستند.
    در برابر فشارها و ضربه های روانی و اجتماعی مقاومت بالاتری دارند.
    از موفقیت ها و شکست های خود آگاهند و در عین حال که به موفقیت ها و دستاورد های خود افتخار می‌کنند ، از شکست هایشان هم درس می گیرند و تجربه کسب می‌کنند.
    از مشورت کردن با دیگران و افراد صاحب نظر استقبال می‌کنند.
    به همه احترام می‌گذارند و دیگران را سرزنش نمی‌کنند و افراد مثبت اندیشی هستند.
    پذیرای تغییرات هستند و از آن استقبال می‌کنند.
    روحیه همکاری و شرکت در کارهای گروهی دارند.

چطور به خودآگاهی برسیم؟
برای اینکه بتوانیم به این مهارت برسیم باید با اجزای خودآگاهی آشنا شویم:
1.شناخت ویژگی‌های شخصیتی
شخصیت ما مجموعه‌ای از احساسات، هیجان‌ها، افکار، واکنش‌ها و رفتارهاست که در طول دوره رشد در ما شکل می‌گیرد و تقریبا در طول زندگی الگوی ثابتی دارند. مواردی مثل اینکه هنگام عصبانیت چه واکنشی نشان می‌دهیم، یا اینکه هنگامی که برای بار اول فردی را می‌بینیم با او چگونه رفتار می‌کنیم. یا مثلا وقتی کسی به ما محبت می‌کند چه برداشتی از او رفتار او می‌کنیم و... .
2. شناخت نقاط قوت
در وجود همه ما یک‌سری ویژگی‌ها و خصوصیات مثبت وجود دارد که برخی از آنها را به خوبی می‌شناسیم و به آنها آگاهیم و بعضی دیگر را به خوبی نمی‌شناسیم و باید با افزایش دانش و آگاهی و همچنین کمک گرفتن از دیگران به وجود آنها در خود پی ببریم.
3. شناخت نقاط ضعف
طبیعتا همه افراد علاوه بر نقاط قوت، نقاط ضعفی هم دارند چون توانایی انسان محدود است از این رو در بعضی موارد قوی و در برخی موارد ضعیف‌تر عمل می‌کند. طبیعتا پی بردن به نقاط ضعف سخت‌تر از نقاط قوت است چون اعتراف کردن به آن کار مشکل‌تری است. از این رو برای یافتن نقاط ضعف خود دانش و آگاهی‌تان درباره مفاهیمی مثل خودپنداره، عزت نفس، اعتماد به نفس و واقع‌بینی افزایش دهید و با تحلیل واکنش‌ها و عملکردهایتان در موقعیت‌های چالش‌برانگیز زندگی و مشکلات و سختی‌ها به‌گونه‌ای واقع‌بینانه آنها را در خود کشف کنید.
4. شناخت توانمندی‌ها و استعدادها
همه ما دارای استعدادهای بالقوه و همچنین توانمندی‌ها و مهارت‌هایی هستیم که سبب شده‌اند در زندگی به موفقیت‌هایی دست پیدا کنیم مثل داشتن روابط اجتماعی خوب، گذشت و فداکاری، داشتن استعداد در انجام کارهای هنری و...
5. شناخت پیشرفت‌ها و موفقیت‌ها
همه افراد در طول زندگی توانستند در زمینه‌های مختلف موفقیت‌هایی را به دست بیاورند. هر چه افراد بتوانند بیشتر و بهتر خود را بپذیرند واقع‌بینانه‌تر می‌توانند به شناخت پیشرفت ها و موفقیت‌هایشان در زندگی روزمره‌شان برسند.
6. شناخت نیازها و خواسته‌ها
نیازها آن دسته از الزامات هستند که برای وجود و بقا لازم و ضروری‌اند. خواسته‌ها چیزی فراتر از نیازهاست و به نیازهای خود انسان بستگی دارد. درواقع خواسته‌ها روش‌های برآورده کردن نیازها هستند. ما با رسیدن به خواسته‌ها نیازهای اساسی‌ترمان را برآورده می‌کنیم. همه انسان‌ها باید نیازها و خواسته‌های خود را بشناسند تا بتوانند در جهت برآورده کردن نیازها و رسیدن به خواسته‌ها از طریق سالم و درست گام بردارند.
7. شناخت نگرش‌ها و باورها
باورها یا نگرش‌ها، اندیشه‌هایی هستند که آنها را درست و صحیح و می‌دانیم. ما درباره موضوعات و مسائل مختلف باورها و نگرش‌های متفاوتی داریم و عملکرد ما در زندگی برمبنای باورهایمان است. انسان از لحظه‌ای که متولد می‌شود شروع به یاد گرفتن می‌کند. علاوه بر راه رفتن و حرف زدن از آموزه‌های والدین و اطرافیان باورهایش شکل می‌گیرد و در گذر زمان در او نهادینه می‌شوند. باورها دو نوع هستند باورهای منطقی و باورهای غیرمنطقی. هر چه باورهایمان را بیشتر بشناسیم و بهتر می‌توانیم باورهای منطقی و غیرمنطقی‌مان را از هم تفکیک و باورهای منطقی و نیروبخش را جایگزین باورهای غیرمنطقی و محدودکننده کنیم.
8. شناخت ارزش‌ها
ارزش یعنی هر چیزی که برای ما خیلی مهم باشد. خیلی از افراد ارزش را با آرزو یا هدف اشتباه می‌گیرند اما ارزش با هدف متفاوت است. مسیر زندگی هر کسی بر اساس ارزش‌ها و اولویت‌های ارزشی او مشخص می‌شود. درواقع انسان‌ها در زندگی بر اساس ارزش‌هایشان انتخاب‌ها، تصمیم‌ها و اقداماتشان را تعیین می‌کنند. به عبارتی دیگر می‌توان گفت ارزش‌ها، ملاک‌هایی هستند که براساس آنها فرد باورها افکار و باورهایش را ارزیابی می‌کند.
9. شناخت اهداف
اهداف، همان خواسته‌هایی هستند که می‌خواهیم در زندگی به آنها برسیم. هدف خواسته واضح، دقیق و روشن از وضعیتی است که می‌خواهیم در آینده داشته باشیم و ذهن‌مان مدام درگیر آن است. داشتن هدف در زندگی مهم است چون بدون هدف حرکت معنایی ندارد. اگر هدف خاصی در زندگی نداشته باشیم و ندانیم هدفمان در زندگی چیست تقریبا عمرمان به بیهودگی خواهد گذشت و هیچ تلاشی در جهت رسیدن به اهداف هم نخواهیم کرد.

5 راه برای افزایش خودآگاهی
برای ایجاد و تمرین خودآگاهی روش های زیادی وجود دارد ، اما در اینجا برخی از مؤثر ترین ها لیست شده اند:
1. ذهن آگاهی و مراقبه را تمرین کنید.
ذهن آگاهی به معنای حضور در لحظه و توجه به خود و اطرافیان به جای غرق شدن در افکار یا رویاپردازی است.
مراقبه عبارت است از تمرکز توجه به یک چیز – مثل تنفس ، یک ذکر یا یک احساس – و اجازه می دهد تا به جای درگیر شدن با افکار، از آن ها فاصله بگیرید.
هر دو روش می تواند به شما کمک کند تا از وضعیت درونی و واکنش های خود نسبت به امور آگاه شوید. همچنین در شناسایی افکار و احساسات مفید بوده و از گرفتاری در افکار و گم کردن خود نیز جلوگیری می کند.
2. تمرین یوگا
یوگا یک عمل جسمی است ، اما به همان اندازه یک تمرین ذهنی نیز محسوب می شود. در حالی که بدن در حال کشش و خم شدن و انعطاف است، ذهن در حال یادگیری نظم و انضباط ، پذیرش خود و آگاهی است. شما از بدن خود و تمام احساساتی که تجلی می کند و از ذهن و افکاری که ظاهر می شود بیشتر آگاه می شوید.
حتی می توانید یوگا را با ذهن آگاهی یا مراقبه باهم انجام دهید تا خودآگاهی خود را تقویت کنید.
3. برای تأمل زمان بگذارید
تأمل می تواند به روش های مختلفی انجام شود (از جمله ثبت روزانه وقایع) و برای شخصی که تأمل می کند قابل انطباق است، اما نکته مهم این است که افکار ، احساسات و رفتار های خود را تحت نظر داشته باشید تا ببینید که کجا ها به استاندارد های خود دست یافته اید، کجا شکست خورده اید و چه موقع می توانید پیشرفت کنید.
همچنین می توانید در مورد استاندارد های خود تأمل کنید تا ببینید که آیا این ها موارد خوبی هستند که بتوانید حفظشان کنید. می توانید نوشتن را در یک ژورنال امتحان کنید ، با صدای بلند صحبت کنید ، یا به سادگی در سکوت بنشینید و فکر کنید یا هر آنچه به شما کمک می کند در مورد خودتان بیندیشید.
4- ثبت روزانه وقایع
ثبت روزانه وقایع به شما امکان می دهد افکار و احساسات خود را شناسایی کرده و بپذیرید. این به شما کمک می کند تا آنچه را که می خواهید، آنچه را که برایتان با ارزش و مفید است، کشف کنید. همچنین می تواند در یافتن آنچه که نمی خواهید یا به کار شما نمی آید نیز موثر واقع شود.
هر دو برای یادگیری به همان اندازه مهم هستند. این که آیا دوست دارید نوشته های پر جریان ، لیست های بولت یا شعر بنویسید ، نوشتن افکار و احساسات به شما کمک می کند تا آگاه تر و هدفمند تر باشید.
5- از افرادی که دوستشان دارید بپرسید.
بسیار مهم است که احساس کنیم خودمان را از درون می شناسیم ، اما بازخورد خارجی نیز کمک می کند. از خانواده و دوستان نزدیک خود در مورد آنچه در مورد شما فکر می کنند بپرسید. از آن ها بخواهید که شما را توصیف کنند و ببینند که چه چیزی در موردتان صادق است و چه چیزی شما را شگفت زده می کند.
وقتی می خواهید یادداشت کنید ، درباره آنچه می گویند با دقت فکر کنید. البته ، حرف های یک شخص وحی منزل نیست ؛ برای به دست آوردن دیدگاه جامع درباره خود، باید با افراد مختلفی صحبت کنید.

_________________________________________________________

مقالات دیگر

     

     

     

     

نظرات

درج نظر

عبارت امنیتی