درباره ادوارد ثرندایک
روانشناسان معروف
درباره ادوارد ثرندایک
1402/09/14 نویسنده : روان بوک

درباره ادوارد ثرندایک

ادوارد ثرندایک کیست؟
ادوراد ثرندایک را می‌توان بهترین روانشناس آموزشی نه تنها در آمریکا بلکه در کل دنیا، دانست. ادوارد لی ثورندایک (Edward Lee Thorndik) یکی از مهم‌ترین پژوهشگران در تدوین روانشناسی حیوانی بود. فعالیت‌هایش در روانشناسی تطبیقی و فرایندهای یادگیری وی را به سمت نظریه پیوندگرایی سوق دارد. وی به وسیلهٔ روش علمی‌اش پایه‌گذار روانشناسی تربیتی مدرن شد. در نظرسنجی مجله مروری بر روانشناسی عمومی در سال ۲۰۰۲، ثرندایک نهمین روانشناسی که بیشترین استناد به آثارش شده‌است، انتخاب شد.

زندگینامه (بیوگرافی) ادوارد ثرندایک
ادوارد لی ثورندایک (Edward Lee Thorndik) در سال ۱۸۷۴ در ایالات متحده به دنیا آمد.
او پسر یک کشیش مسیحی بود که در ماساچوست بزرگ شد. در حالی که دانش‌آموز موفقی بود اما در آغاز به رشته روانشناسی علاقه چندانی نداشت. شبیه بسیاری از روانشناسان هم دوره خود، علاقه او بعد از خواندن کتاب اصول روانشناسی ویلیام جیمز؛ شکل گرفت.
بعد از فارغ‌التحصیلی در مقطع لیسانس از دانشگاه در سال ۱۸۹۵، او در دانشگاه هاروارد ثبت نام کرد تا ادبیات انگلیسی و فرانسه بخواند. ترم اول دانشگاه بود که در دوره روانشناسی که جیمز تدریس می‌کرد، شرکت کرد و تصمیم گرفت رشته خود را دوباره به روانشناسی تغییر دهد. بعد از آن، او به دانشگاه کلمبیا رفت تا تحت نظارت جیمز کتل که از پیشگامان روانسنجی بود، در روانشناسی ادامه تحصیل دهد.
او مدرک دکتری خود را از دانشگاه کلمبیا در ۱۸۹۸ گرفت و به عنوان دستیار استاد در دانشگاه کیس وسترن رزرو مشغول به کار شد. در ۱۹۰۰ با الیزابت مالتون ازدواج کرد و صاحب ۴ فرزند شدند. در همان سال او در دانشگاه کلمبیا مشغول به تدریس شد و همزمان می‌توانست درس خود را نیز ادامه دهد. تا بازنشستگی خود یعنی سال ۱۹۴۰ در همان دانشگاه ماند و اغلب کارهای او روی گسترش فرایند یادگیری و آزمون هوش بود.

ثرندایک و روانشناسی
ادوارد ثرندایک یکی از مهمترین پژوهشگران در تدوین روانشناسی حیوانی بود که در نهایت نظریه یادگیری را ارائه داد. تئوری پیوندگرایی ثرندایک نیز براین باور است که رفتار محصول ارتباط فرایند‌های عصبی و روانشناختی است. از نظر او یادگیری، فرایندی تدریجیست که بر اساس افزایش این ارتباط شکل می‌گیرد.
برای مطالعه فرایند یادگیری، او چندین آزمایش حیوانی انجام داد. او در آزمایش جعبه و ماز، به آزمودنی حیوانی خود وقتی می‌توانست اهرم را فشار دهد و فرار کند جایزه می‌داد؛ او مشاهده کرد که با دادن پاداش حیوان این کار را دوباره تکرار می‌کند.
از میان کارها و نظریاتی که ارائه داد او به مکتب آمریکایی به نام کارکردگرایی (functionalism) نیز توجه بسیار داشت. او یک روانشناس با نفوذ است که اغلب به عنوان بنیانگذار روان شناسی آموزشی مدرن شناخته می‌شود. او همچنین در جنگ جهانی اول در حالی که برای ارتش کار می‌کرد و عضو کمیته دسته‌بندی پرسنل بود، آزمون آلفا و بتا را طراحی کرد. آزمون‌های آلفا و بتا هوش سربازان را می‌سنجید.
ادوارد ثرندایک با رابرت وودورث به مطالعه انتقال یادگیری پرداختند. در مقاله‌ای که سال ۱۹۰۱ منتشر کردند؛ دریافتند که یادگیری در یک حوزه خاص منجر به تسهیل یادگیری در حوزه‌ای دیگر نمی‌شود؛ در حالی که آموزش در یک حوزه ی خاص باعث بهبود یادگیری در حیطه‌ای دیگر می‌شود. اما این بهبود را باید تنها به عوامل آن دو حوزه نسبت داد نه به افزایش کلی توانایی‌های فرد.

آزمایش جعبه پازل ثرندایک
جعبه پازل یکی از آزمایشات کلاسیک ثرندایک است. در این آزمایش، گربه را داخل جعبه قرار داد و یک ماهی را به عنوان مشوق جایی بیرون از قفس گذاشت. جعبه به گونه‌ای طراحی شده بود که گربه می‌توانست با فشار دادن یک اهرم، به غذا دست یابد. ثرندایک مشاهده کرد که گربه با آزمون و خطاهای فراوان مانند بالا و پایین پریدن و یا چنگ انداختن به در و دیوار سعی در دست یابی به ماهی را دارد. در نهایت به طور اتفاقی اهرم را فشار داد، در قفس باز شد و به ماهی رسید.
روز بعد که گربه را داخل جعبه قرار دادند، این بار زمان کمتری طول کشید تا گربه توانست اهرم را فشار دهد و بیرون بیاید. این زمان با قرار دادن‌های مکرر گربه در قفس به تدریج کمتر و کمتر شد؛ تا این که به محض قرار دادن گربه در قفس، اهرم را فشار میداد و بیرون می‌آمد.

نظریه ثرندایک: تئوری یادگیری
نظریه ثرندایک علاوه بر حوزه روانشناسی یادگیری و ژنتیک، روانشناسی اجتماعی را نیز شامل می‌شود. نظریه یادگیری ثرندایک عنوان می‌کند که در سیستم عصبی بین محرک و پاسخ، ارتباط بوجود می‌آید. او این ارتباط شکل گرفته را با نماد S-R یعنی محرک-پاسخ نشان داده است. نظریه وی، معرف غالب اصلی محرک-پاسخ (S-R) در رویکرد رفتاری است.
او یادگیری را نتیجه ارتباط شکل گرفته میان محرک و پاسخ می‌داند و آن را پیوندگرایی می‌نامد. الگوی تئوری محرک-پاسخ، یادگیری آزمون و خطاست که در آن پاسخ‌هایی که در قبال پاداش داده می‌شوند در الگوی رفتاری غالب خواهند شد. نقطه برجسته پیوندگرایی نیزمانند دیگر رویکرد‌های رفتاری در این است که، این نظریه نیز نشان می‌دهد که یادگیری را می‌توان بدون در نظر گرفتن فرایند‌های درونی شخصیت فرد، کاملا توضیح داد. پیوندگرایی، تئوری یادگیریست که هم در مورد حیوانات و هم انسان صدق می‌کند.

قوانین نظریه ثرندایک
نظریه ثرندایک قوانین یادگیری را بر اساس تئوری پیوندگرایی، مطرح کرد. او این سه قانون را برای اولین بار در حوزه روانشناسی حیوانات و در کتاب “یادگیری حیوانات” که در ۱۸۹۸ به چاپ رسید، عنوان کرد.
قانون اثر
طبق این قانون، پاسخی که متعاقب آن تقویت صورت می‌گیرد و کامیابی و رضایت را به دنبال دارد، منجر به محکم شدن رابطه بین محرک و پاسخ شده و تکرار این پاسخ را به دنبال دارد. در حالی که عدم کامیابی و تجربه درد و تنبیه در پاسخ به محرک، باعث تضعیف پیوند محرک-پاسخ شده و رفتار، دیگر اتفاق نمی‌افتد یا به اصطلاح خاموش می‌شود.
در واقع این قانون می‌گوید اگر پاسخی باعث خشنودی فرد شود، یادگرفته شده و تکرار می‌شود. اما اگر باعث اذیت و تنبیه او شود، پاسخ حذف خواهد شد. بنابراین نیرومندی پاسخ مهم‌ترین عامل در قانون اثر ثرندایک است. نظریه ثرندایک عنوان می‌کند قانون اثر، آموزش باید خوشایند باشد؛ علاقه و سلیقه آموزنده را در نظر بگیرد. در نتیجه باعث رضایت دانش آموزان شده و انگیزه یادگیری را افزایش می‌دهد.
قانون آمادگی
نام دیگر این قانون، تمایل به عمل است؛ به این معنا که یادگیری زمانی اتفاق می‌افتد که تمایل به عمل وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، وقتی تمایل به عمل فعال است، انجام عمل باعث خشنودی و انجام ندادن عمل باعث آزردگی و رنجش می‌شود. می‌توان این قانون را در نظریه ثرندایک آمادگی جهت انجام کاری دانست. اگر فردی برای یادگیری آماده نباشد، یادگیری رخ نمی‌دهد.
قانون تمرین
این قانون عنوان می‌کند که، تمرین موجب کمک به افزایش کارآمدی و دوام یادگیری می‌شود. طبق نظریه محرک-پاسخ، ارتباط بین این دو با آزمون و تمرین، قوی شده و اگر تمرین نباشد، این ارتباط ضعیف می‌شود و از بین خواهد رفت.
در نظریه ثرندایک این قانون را می‌توان قانون استفاده و عدم استفاده نیز نامید؛ که در آن پیوند شکل گرفته بین محرک و پاسخ در کورتکس مغز، قوی یا ضعیف می‌شود. مثال‌های فراوانی را می‌توان برای این قانون بیان کرد مثلا، یادگیری یک شعر، تایپ کردن، نواختن موسیقی و… که برای دوام یادگیری نیاز به تمرین‌های مدوام دارند.

آزمون و خطا در نظریه ثرندایک
ثرندایک معتقد است یادگیری، با آزمون خطا اتفاق می‌افتد. برخی افراد آن را “یادگیری با انتخاب واریانس موفق” می‌نامند؛ زمانی که راه حل مشخصی برای فرد یادگیرنده وجود ندارد، او شروع به آزمون و خطا می‌کند. ابتدا راهی را انتخاب می‌کند اگر کمک کننده بود آن را انتخاب و اگر مؤثر نبود آن را رد می‌کند؛ این کار را تا زمانی که به راه حلی موفق دست پیدا نکند ادامه می‌دهد.
باید خاطر‌نشان کرد که تمام فعالیت‌های آزمون و خطا تصادفی نیستند بلکه اغلب پاسخ‌ها سیستماتیک و مربوط هستند. در نظریه ثرندایک تعدادی آزمایش برای تئوری آزمون و خطا انجام شد که در ادامه به یکی از معروف‌ترین آزمایش‌های ثرندایک اشاره می‌کنیم.

کاربردهای نظریه ثرندایک در یادگیری
    بر اساس تئوری یادگیری ثرندایک، یک کار را می‌توان از قسمت آسان شروع کرده و بعد به سراغ قسمت‌های سخت آن رفت. این کار به نفع دانش آموزان ضعیف‌تر خواهد بود.
    کودک خردسال برخی از مهارت‌ها مانند نشستن، ایستادن، راه رفتن، دویدن و غیره را فقط با روش آزمون‌وخطا یاد می‌گیرد. در آموزش نیز کودک پس از ارتکاب اشتباه، خود را اصلاح می‌کنند.
    تمرین هر مهارتی را به‌سوی بلوغ سوق می‌دهد. تمرین مشخصه اصلی روش آزمون‌وخطا است. تمرین به کاهش خطاهای کودک در فراگیری هر مفهومی کمک می‌کند.
    ممکن است این نظریه در اصلاح رفتار کودکان خاطی بسیار مفید باشد. معلم باید با استفاده از این نظریه به تغییر رفتار این کودکان بپردازد.
    با استفاده از این تئوری، معلم می‌تواند احساسات منفی مانند خشم و حسادت را در کودکان کنترل کند.
    معلم با استفاده از این تئوری می‌تواند روش تدریس خود را بهبود ببخشد. او ابتدا باید به اثر روش تدریس خود بر دانش آموزان توجه کرده و درصورت نیاز، در اعمال تغییرات ضروری تعلل نکند.
    این نظریه بر تکرار شفاهی دروس تأکید می‌کند. معلم باید از مرور شفاهی برای یادگیری بهتر دروس استفاده کند. این کار به بهبود یادگیری دانش آموزان کمک می‌کند.

کاربرد آموزشی نظریه ثرندایک
تئوری آزمون خطا و سه قانون ثرندایک کاربردهای آموزشی نیز دارند. قانون آمادگی، بر ایجاد انگیزه تأکید دارد. قانون تمرین ما را متقاعد می‌کند که “تمرین فرد را کامل می‌کند” و قانون اثر، نقش پاداش و تنبیه در یادگیری کودکان را نشان می‌دهد. در واقع انگیزش و یادگیری مفاهیمی جدا از هم نیستند؛ انگیزه عاملی است که فردا را وادار به عمل می‌کند. بنابراین موفقیت یک معلم در گرو انرژی که صرف ایجاد انگیزه در شاگردانش می‌کند، است. با ایجاد انگیزه فرایند یادگیری آسان‌تر و جذاب‌تر خواهد شد.

    معلمان، شما باید در صرف انرژی در کلاس، با دانش آموزتان رقابت کنید. اگر شما بدوید او راه می‌رود؛ اگر شما راه بروید او می‌ایستد؛ اگر شما بایستید او دراز می‌کشد؛ اگر شما دراز بکشید او می‌خوابد و اگر شما بخوابید او می‌میرد.

ثرندایک باور داشت که فعالیت های مربوط به آموزش و پرورش را باید به طور علمی مطالعه کرد. بین دانش فرایند یادگیری و فعالیت های آموزشی باید یک رابطه نزدیک وجود داشته باشد. او انتظار داشت که هرچه اطلاعات بیشتری درباره ماهیت یادگیری به دست می‌آید، به همان نسبت فعالیت های آموزشی هم باید بهبود یابد.

_________________________________________________________

مقالات دیگر

 

       

 

     

 

        

   

نظرات

درج نظر

عبارت امنیتی